0

حقایق پنهان چالش کوهنوردی و رکورد شکنی نیرمال پورجا

بازدید 2978
زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

در سال ۲۰۱۲، نیرمال پورجا برای اولین بار به کوهنوردی پرداخت. ۷ سال بعد از آن، رکورد شکنی نیرمال پورجا، چهره‌ی کوهنوردی را تغییر داد. وی با پیمودن ۱۴ قله‌ی بالای ۸۰۰۰ متر در عرض ۶ ماه رکوردی جدیدی ثبت کرد. این تازه شروع کار او است.

در سال ۲۰۱۷، هیات اعزامی هنگ سلطنتی تفنگداران گورخا برای صعود به اورست سفر خود را آغاز کردند. برای تیپ نخبگان سربازان نپالی این یک سفر بسیار مهم بود. از این جهت این سفر مهم بود که برای بزرگداشت جشن ۲۰۰ سال وفاداری به تاج و تخت انگلیس انجام می‌شد. همچنین دومین تلاش آن‌ها برای بالاترین کوه جهان پس از سقوط مأموریت آن‌ها در ۲۰۱۵ بود.

دلیل شکست آن‌ها زمین لرزه سرنوشت ساز گورخا بود که باعث ایجاد بهمن شد. در این حادثه بیس کمپ یا کمپ اصلی اورست از بین رفت. بیشتر کوهنوردان را در کمپ یک گرفتار کرد. اکنون، این اعزام نیز به خطر افتاده بود. آب و هوای غیر قابل پیش بینی به این معنی بود که تیم رسمی ثابت‌کننده طناب در آن سال هنوز مسیری را به قله تعمیر نکرده بودند. بنابراین هیچ‌کس نمی‌توانست صعود کند.

شرایط نیرمال پورجا در زمان اعزام به اورست

نیرمال پورجا در زمان اعزام به اورست ۳۵ سال سن داشت و عضوی از واحد کوهنوردی گورخا بود. وی می‌گوید: «من بسیار هیجان‌زده بودم. همه خیال می‌کنند هر شخصی که به عنوان یک عضو گورخا شناخته می‌شود، نه تنها شجاع‌تر از فرد نترسی است. بلکه اورست مثل یک باغ پشتی برای او است. شهرت ما گورخاها در خطر کردن است. من با خود فکر کردم ممکن است دیگر این فرصت منحصر بفرد، که با حمایت‌ مالی انگلستان در اختیار ما گذاشته شده بود، پیش نیاید. بنابراین تصمیم گرفتم که تیم ثابت‌کننده را رهبری کنم.»

وقتی اخبار مربوط به نقشه‌ی وی در اردوگاه کوهنوردان پخش شد. تنها یک واکنش نشان داده شد: «آیا او هیچ  ایده‌ای در مورد کاری که قصد دارد انجام دهد، دارد؟» پورجا به یاد می‌آورد: «هیچ کس نمی‌دانست من کی هستم. با این‌حال، ۱۳ عضو اعزامی را به قله هدایت کردم. اولین تیمی که در آن سال از قسمت جنوبی موفق شد که صعود کند. ما به کاتماندو بازگشتیم و یک هفته تمام را به مهمانی و جشن پرداختیم.»

«سپس دوباره اورست را فتح کردم، سپس لوتسه و ماکالو [چهارمین و پنجمین کوه بلند جهان]، همه در عرض پنج روز، و دو روز هم صرف مهمانی شد که در این میان برگزار شد.»

رکورد شکنی

این روزها مردم رکورد شکنی نیرمال پورجا را به خوبی به یاد می‌آورند. در سال ۲۰۱۹، او ۱۴ کوه با ارتفاع بالاتر از هشت هزار متر ارتفاع را در سریع‌ترین زمان ممکن، پیمود. این رکورد هفت سال و ۱۰ ماه و شش روز بود. اما پورجا قصد داشت این کار را طی هفت ماه انجام دهد. او در نهایت در شش ماه و شش روز به آن دست یافت. رکورد شکنی نیرمال پورجا، این سرباز نیروهای ویژه (اولین گورخا که تاکنون در نیروی دریایی ویژه انگلستان پذیرفته شده بود) را به کانون توجهات هدایت کرد. این امر همچنین انتقاداتی را از طرف برخی به همراه داشت. این انتقادات به ویژه به دلیل به‌همراه داشتن و همچنین استفاده وی از اکسیژن مکمل در هنگام صعود بود.

وی در دفاع از خود بیان کرد: «من فقط این کار را از کمپ ۴ (اردوگاه نهایی قبل از قله) انجام دادم. طی فرآیند صعود و ثابت کردن خطوط،از اکسیژن استفاده نکرده‌ام.»

مردم عقیده داشتند: «نیرمال پورجا کوه‌های نپال را فتح کرد زیرا می‌توانست از هلی‌کوپترها برای رسیدن به بیس کمپ استفاده کند.»

پورجا در جواب گفت: «خب من بدون هلی کوپتر تمام کوه‌های پاکستان را صعود کردم، ۲۳ روز از بیس کمپ به کمپ دیگری می‌دویدم. هر پنج قله ۸۰۰۰ متر را فتح کردم. من هیچ مشکلی با منتقدان ندارم. اگر کسی رکورد من را بشکند، من اولین کسی خواهم بود که با آن‌ها دست خواهد داد. اما این تنها در گفتن آسان است.»

افسانه رکورد شکنی نیرمال پورجا

ممکن است سخنان نیرمال پورجا تند باشند، اما شخصاً او انرژی متفاوتی از خود بروز می‌دهد. یک کلافگی و ناآرامی که مردم را به خود جلب می‌کند، نه اینکه آن‌ها را دفع کند. او در حالی که یک اتاق هتل در پایگاه مون بلان، جایی که او تابستان و تعطیلات خود گذرانده است، نشسته بود به همه لبخند می‌زد. او همانطور که انتظار می‌رفت،هیکل عضلانی دارد. اما در کل کم وزن با ۱۷۰ سانتی‌متر قد، با سبیلی مانند کاوشگران جنتلمن دارد. او سبیل خود را در طول ماموریت‌های Bremont Project Possible 2019، تراشیده بود.

وی می‌گوید: «من ۳۸ ساله هستم‌، اما صادقانه بگویم واقعاً نمی‌دانم چند سال سن دارم.»

«من هرگز تولد خود را جشن نمی‌گیرم، زیرا سن فقط یک ذهنیت است، راهی است که به شما اجازه می‌دهد فکر کنید پیر شده‌اید و برای انجام کارهای جدید سن خود را بهانه کنید.»

نیرمال پورجا در زمان فارغ التحصیلی

اگر این خودآگاهی برای شما تعجب‌آور است، باید بگویم که این تنها یکی از تناقضاتی است که در افسانه نیمس پورجا رخنه می‌کند.

به عنوان مثال، در مورد کلیشه‌ای که یک کوهنورد نپالی از مزیت زندگی در ارتفاع زیاد بهره‌مند است؛ می گوید: «من در چیتوان بزرگ شده‌ام. این منطقه به عنوان صاف‌ترین و گرم‌ترین قسمت نپال شناخته شده و تقریباً هم سطح دریا است. ما یک خانواده واقعا فقیر در خانه‌ای کوچک بودیم. من حتی یک جفت دمپایی هم نداشتم. وقتی دو برادر من عضو گورخاها شدند، این وضعیت تغییر کرد.»

برادران پورجا که خواهان زندگی بهتری برای خواهر و برادر خود بودند، او را به مدرسه شبانه‌روزی فرستادند، جایی‌که با تعریف خودش، سرآمد بود.

وی یادآوری می‌کند: «من قبلاً جزو پنج نفر برتر بودم؛ می توانستم اول باشم، اما در عرض یک ساعت یک امتحان دو ساعته را به پایان می‌رسانم، برای این‌که بتوانم اولین نفری باشم که اتاق آزمون را ترک می‌کند.» «نمی‌خواستم دکتر یا مهندس شوم، دو راه پیش رو داشتم، اینکه رابین هود نپال باشم، یعنی افراد ثروتمندی که مالیات نمی‌پردازند را سرکیسه کنم و پول بدست آمده را بین بینوایان یا مردم فقیر پخش کنم.» او گزینه دوم را انتخاب کرد که پیوستن به گورخاها بود.

نیرمال پورجا در جایی بیان کرد: 

«پدر من یک گورخا بود، برادرانم گورخا بودند و زندگی همین است. مردم در جامعه نپال به آن احترام می‌گذارند.»

وی ادامه می‌دهد: « در ابتدا ورود هنگ سلطنتی تفنگداران گورخا سخت بود. در زمان من، ۳۲۰۰۰ جوان نپالی درخواست داده بودند اما تنها ۳۲۰ نفر موفق به این کار شدند. من از ۱۵ سالگی و در یک خوابگاه شروع به تمرین کردم. ساعت ۳ صبح از خواب بیدار می‌شدم و با بستن وزنه‌هایی به پاهایم، می‌دویدم. هیچ سرنخی از اینکه دارم چه کاری انجام می‌دهم نداشتم. بعد از تمرین و در حدود ساعت ۵ صبح به رختخواب برمی‌گشتم و تظاهر می‌کردم که تمام مدت خواب بوده‌ام.» 

تاثیر زندگی در نیروهای مسلح در رکورد شکنی نیرمال پورجا

زندگی نیرمال پورجا در نیروهای مسلح به این ترتیب بود. او در سال ۲۰۰۲ به گورخا پیوست و به مرکز آموزش پیاده نظام انگلستان در Catterick رفت. او اکنون در همپشایر زندگی می‌کند. وی همچنین در سال ۲۰۰۹ به سرویس دریایی ویژه SBS پیوست.  پیوستن به نیروی دریایی یکی از مواردی که او به آن بسیار افتخار می‌کند. اما مایل به سخن گفتن در مورد آن نیست.

«آنچه می‌توانم بگویم این است که در مدت خدمت خود در سرویس ویژه تیر خورده‌ام؛ حتی حساس‌ترین عملیات را در سراسر جهان داشته‌ام.»

او در مورد این جنبه از توانایی خود صریح است: «چیزی در من وجود داشت که در دیگران نبود. به همین دلیل است که می‌توانم طی دو هفته یک قله ۸۰۰۰ متری را صعود کنم. وقتی مرخصی می‌گیرم، موجودی پس‌اندازم را خالی می‌کنم و به صعود قله و کوهنوردی می‌روم.»

در واقع، هنگامی که پورجا مهمانی خود را پس از تور پنج روزه خود در اورست، لوتسه و ماکالو را در سال ۲۰۱۷ به پایان رساند، مجبور شد مستقیماً به سر کار خود باز گردد.

«من قرار بود توسط هلیکوپتر خودم را به ماموریت نیروهای ویژه برسانم، اما به دلیل آب و هوای نامساعد هلیکوپتر نیامد.  بنابراین تمام مسیر را از بیس کمپ دویدم (شش روز و روزی ۱۸ ساعت را شبانه دوید).  در آن زمان بود که فهمیدم، که من برای این کار یک موهبت خدا دادی دارم. 

قوای بدنی نیرمال پورجا

این یکی از حقایقی در مورد رکورد شکنی نیرمال پورجا است که حتی شدیدترین منتقدان او نیز قبول دارند و آن توانایی باور نکردنی وی برای بهبودی شرایط جسمانی خود است. معمولاً برای زندگی در یک بیس کمپ و در ارتفاعات زیاد هفته‌ها طول می‌کشد تا بدن با هوای کم فشار سازگار شود و سطح هموگلوبین (پروتئین جذب کننده اکسیژن) در گلبول‌های قرمز خون افزایش یابد. تنها در این صورت است که می‌توانید صعود به یک قله‌ی ۸۰۰۰ متر به بالا را تجربه کنید. همچنین برای بهبودی به هفته‌ها زمان نیاز دارید. وقتی پورجا در سال ۲۰۱۹ به اورست، لوتسه و ماكالو برای Bremont Project Possible بازگشت، در ۴۸ ساعت و ۳۰ دقیقه هر سه قله را صعود كرد.

او موافق این نکته است و در جایی بیان می کند: «بله زمان ریکاوری من واقعاً سریع است.»

«این یک نیروی فکری است. من کاری را که انجام می‌دهم تا مغز استخوان دوست دارم. آنقدر در حین انجام آن حس هیجان و سرخوشی می کنم که تمام آن خستگی مسیر از بین می‌رود. وقتی صحبت از یک قله ۸۰۰۰ متری باشد آنجاست که زنده می‌شوم. از هیچ تلاشی دست نمی‌کشم. کوهنوردی زمین بازی من است.»

شروع کوهنوردی

پورجا حتی قبل از ۲۹ سالگی حتی یک جفت کرامپون هم نپوشیده بود و در سال ۲۰۱۲ برای اولین بار در کوه ۶۱۱۹ متری لوبوچه شرقی در نپال بدون تجربه قبلی کوهنوردی به قله صعود کرد. دو سال بعد، او اولین قله‌ی هشت هزار متری خود، داولاگیری را پیمود و توانایی طبیعی خود را برای صعود در ارتفاع کشف کرد.

وی می‌گوید: «من طی ۱۴ روز بدون هیچ‌گونه توقفی از آن بالا رفتم و ۷۰ درصد مسیر را پیمودم.» اما پورجا از اثرات «منطقه مرگ» (نامی که فضای بالاتر از ۸۰۰۰ متر داده شده است) مصون نیست. همانطور که او در اولین صعود خود به اورست در سال ۲۰۱۶ کشف کرد.

وی در این‌باره می‌گوید «این یک مرز باریک بین شجاع یا احمق بودن، زندگی در آن لحظه و کشته شدن است. من می‌خواهم مدت‌ها در لحظه زندگی کنم.»

وی در جایی از خاطرات خود از رکورد شکنی نیرمال پورجا یادآوری می‌شود: «من برای حمل تجهیزات و اکسیژن در اردوگاه بودم. مردم برای رسیدن به آن مرحله شش هفته وقت داشتند و من باید ظرف ۵ روز این کار را انجام می‌دادم. به عنوان یک سرباز کوهستانی در SBS، می‌دانستم که نمی‌توانم آنقدر سریع بروم، اما بدن من آن را قبول می‌کرد. این زمانی بود که من دچار ادم ریوی (تجمع مایعات در ریه‌ها) شدم. مانند غرق شدن بود. بیش از هر چیز دیگر شرمنده بودم، زیرا من دانش لازم برای جلوگیری از آن را داشتم. اما شما گاهی متوجه نخواهید که مقاومت جسمانی شما تا کجاست، مگر اینکه از آستانه‌ی آن عبور کنید.»

اگرچه این نگرش بی پروایی به نظر می رسد، پورجا آن را متفاوت ارزیابی می‌کند. «این برای بسیاری از افراد بی پروایی است. حتی در نیروهای ویژه نیز من را به ریسک پذیری بالا می‌شناسند. اما خطر کردن در تمامی ابعاد جایز نیست. اگر یک بیس جامپر فعالیت‌های مخصوص خود را انجام دهد، مطمئنا من نمی‌توانم مانند او این کار را انجام دهم. درست است که شما در حال زندگی می‌کنید، اما این بدان معنا نیست که شما ارزیابی ریسک را انجام ندهید. این یک حدفاصل بین شجاع یا احمق بودن، تفاوت در زندگی در لحظه و به کشتن دادن خود است. من می‌خواهم مدت‌ها در لحظه زندگی کنم.»

اوایل زندگی نیرمال پورجا

وقتی نیمس پورجا ۱۳ ساله بود، تصمیم گرفت از یکی از بزرگترین رودهای نپال را شنا کند. وی به یاد می‌آورد: «من فقط لباس زیر داشتم. شناگر خوبی نبودم، اما متعهد بودم و به آن طرف رود رسیدم. در همان زمان بود که با خودم فکر کردم که لعنتی، حالا باید دوباره برگردم.» او همانطور که شنای بازگشت خود را شروع کرد، به فکر فرو رفت. «من به یاد داستان‌هایی در مورد حمله‌ی تمساح‌ها به مردم افتادم. خیلی خسته شده بودم. به جایی رسیدم که باید تسلیم می‌شدم. بنابراین ایستادم. همانجا بود که فهمیدم که عمق آب تا زانوی من قرار دارد و خدا را شکر کردم.» در این‌جا پورجا مثالی از تمایل خود برای آزمایش محدودیت‌های خود را ذکر می‌کند.

در سال ۲۰۱۸ ، پورجا به عنوان فرمانده جنگ در شرایط آب و هوای به شدت سرد در SBS منصوب شد. وی توضیح می‌دهد: «کار من یادگیری تکنیک‌های جدید کوهنوردی و آموزش آن به دیگر همکارانم بود. یک روز به فرمانده خود گفتم:« از آنجا كه شغل من این است، می‌خواهم ۸۰ روز مرخصی برای صعود به پنج كوه مرتفع جهان داشته باشم. این برای یگان خوب است.»

مافوق‌های او به وجد آمدند، سپس در مورد آنچه که او قصد داشت انجام دهد تحقیق کردند و به او گفتند که تو نمی‌توانی چنین ریسکی را انجام دهی. «آن وقت بود که تصمیم گرفتم کار را ترک کنم.»

این تصمیمی نبود که او به راحتی گرفته باشد. «من نان‌آور خانواده‌ام بودم. هر ماه مستقیماً از حقوق خود برای پدر و مادرم پول می‌فرستادم. پدرم نیمه فلج شده بود و مادر من در یک اتاق در کاتماندو زندگی می‌کرد تا در نزدیکی مرکز پزشکی باشد.

برادرم با من تماس گرفت. او گفت: «هیچ  گورخایی تاکنون نتوانسته است تا عضو SBS شود تو اولین نفر هستی. همچنین زمان زیادی نمانده تا حقوق بازنشستگی دریافت کنی، چرا این موقعیت را فدا می‌کنی؟»  او به شدت عصبانی بود و نزدیک به دو ماه با من صحبت نکرد.

رکورد شکنی نیرمال پورجا و رسیدن به غیرممکن‌ها

در همین حال، طرح پورجا، که اکنون به پروژه امکان برمونت (Bremont Project Possible) تبدیل شده بود، به دیواری برخورد کرد: «دوستی که جنبه‌ی مالی را رهبری می‌کرد، گفت: «متاسفم، بعد از هفت ماه تلاش نتوانستم بودجه‌ی مورد نظر را جمع‌آوری کنم.» تنها دو ماه زمان برای جمع آوری ۷۵۰ هزار پوند مشکل‌ساز شده بود. او از این حامی مالی به دیگری مراجعه می‌کرد. وی می‌گوید: « من ۱۰۰۰ پوند اینجا و ۵۰۰۰ پوند آنجا گرفتم، اما این مقادیر کافی نبود.» هیچ کس به چشم‌انداز رکورد شکنی نیرمال پورجا اعتقادی نداشت.»

برخی می‌گفتند: «اگر شما یک کوهنورد خشن و کارآزموده هستید، چرا ما هرگز در مورد شما چیزی نشنیده‌ایم؟» من در جواب می‌گفتم: «چون من در نیروهای ویژه بودم.» یادم می‌آید شخصی به من گفت: «شاید به این دلیل اسپانسر تو نمی‌شوند که تو سفید پوست نیستی.» این حرف به من ضربه‌ی بدی زد. من در جواب او گفتم: «نمی‌تواند حق با تو باشد.» «اما در پایان کار، این حرف ها مهم نیست.

در زندگی مشکلات سخت‌تری وجود دارد، اما شما در نهایت به مشکلات غلبه خواهید کرد. بنابراین، من خانه‌ی خودم را دوباره به رهن گذاشتم و بیشترین مبلغی را که می‌توانستم گرفتم (۶۰ هزار تا) و ۱۰ هزار تای آن را کنار گذاشتم که اگر اتفاقی افتاد، بتوانم وام را پرداخت کنم.»

«من مأموریت خود را با پنج درصد از آنچه که نیاز داشتم شروع کردم. من روزی در حالی که اشک از چشمانم سرازیر بود M3 را به پایین می‌آمدم. من هرگز گریه نمی‌کنم، اما در آن روز نمی‌توانستم متوقف شوم. تمام فکر من این بود که، چرا من این پروژه را انجام می‌دهم؟ آنقدر دردناک بود که فقط آرزو می‌کردم بهمن بیاید و مرا بکشد. اما این به خاطر من نبود. من به یک دلیلی بزرگتر این کار را می‌کردم.»

پورجا می‌گوید، هنگام انجام مأموریتی در این مقیاس، شما به یک هدف نیاز دارید: «اگر می‌خواستم فقط یک رکورد را بشکنم، با خود می‌گفتم: «رکورد موجود نزدیک به هشت سال است، من آن را در هفت سال انجام می‌دهم»، اما من در تمام زندگی‌ام سعی کرده‌ام که بهترین باشم. اما کوهنوردی در ارتفاع زیاد (هشت هزار پا) این زمین بازی مورد علاقه‌ی من است. احساس کردم که باید در این مورد کاری انجام دهم. این همان چیزی است که به من انرژی می‌دهد.»

پورجا از قوم شرپا نیست، اما او از این عنوان برای توصیف هر نپالی که در جامعه کوهنوردی فعالیت دارد استفاده می‌کند. تیم او کاملاً از کوهنوردان نپالی تشکیل شده است، نه به عنوان راهنما یا فیکس کننده طناب، بلکه به صورت عضو تیم.

او می‌گوید: «وقتی مردم قصد دارند تا به قله‌ای صعود کنند، از شرپا استفاده می‌كنند، زیرا او مسیر را می‌داند و می‌تواند راه را به شما نشان دهد.» من با خودم گفتم: «تو می‌خواهی به آن کوه را صعود کنی، این نیز فرصتی برای توست. این پیروزی‌ برای تمامی اعضای تیم است. شرپا نیز در حال صعود به یک قله جدید است و دفعه دیگر، هنگامی که راهنمایی می‌کند، می تواند دو برابر پول دریافت کند.»

هم اکنون اعضای تیم رکورد شکنی نیرمال پورجا در نوع خود ستاره هستند. افرادی مانند مینگما دیوید شرپا، که در سن ۳۱ سالگی، جوانترین کوهنوردی است که ۱۴ قله‌ی ۸۰۰۰ متری را صعود کرده است.

پورجا که تیمش نام جدیدی (نیمس‌دای، Nimsdai) به او داده‌اند؛ می‌گوید: «او دست راست من است و یکی از قوی‌ترین شرپاهای است که تا به‌حال دیده‌ام». «دای» در زبان نپالی به معنای (برادر بزرگتر) است. این نامی است که اکنون پورجا از آن در کتاب جدید خود، فراتر از ممکن: یک سرباز، چهارده قله – زندگی در منطقه مرگ، برای معرفی خود استفاده کرده است.

موفقیت 

برای شروع رکورد شکنی نیرمال پورجا، در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۱۹، تیم Bremont Project Possible اولین قله‌ی هشت هزار پایی را پیمود. این کوه آناپورنا نام دارد و در نپال واقع شده و به‌عنوان خطرناک‌ترین و مرگ‌آورترین کوه جهان شناخته می‌شود.

هنگام پایین آمدن از کوه، به پورجا خبر رسید که کوهنورد دیگری، یک پزشک مالزیایی به نام چین ووی کین، در فاصله ۷،۵۰۰ متری از تیم خود جدا شده است. پورجا، مینگما دیوید شرپا، سومین عضو خدمه‌اش گسمان تامانگ و عضو چهارم گلجن شرپا، ماموریت خود را برای بازگشت به بالا و نجات او آغاز کردند (چین متاسفانه در بیمارستان درگذشت).

چند روز بعد، در کانچن جونگا (سومین کوه مرتفع جهان)، آن‌ها برای نجات جان سه کوهنورد دیگر از مسیر خود منحرف شدند. این داستان‌ها در کنار عکسی که پورجا از کوهنوردانی که برای صعود به قله اورست صف کشیده‌اند، گرفته است به عناوین جهانی تبدیل شدند. وی به یاد می‌آورد: «همانطور كه ​​كوه‌ها را در می‌نوردیدم، مردم شروع به كمك‌های نقدی از طریق درگاه GoFundMe كردند.» از همه مهم‌تر، حامیان مالی نیز شروع به همکاری کردند. آنها سرانجام به رکورد شکنی نیرمال پورجا ایمان آوردند.

اگر پورجا در افق پروژه‌ی خود شک و تردیدی را تجربه کرد، در K2 بود. K2  دومین کوه مرتفع جهان با ۸،۶۱۱ متر ارتفاع است.

«من ویدئویی را بررسی کردم که کوهنوردان بسیاری در آن مکان تسلیم شده‌اند. در حالی‌که من زیاد به حرف‌های کوهنوردان غربی اعتماد ندارم. اما وقتی کوهنورد برتر نپالی، که من برای او احترام بسیاری قائلم، در مورد صعود به این قله می‌گوید: «این غیرممکن است». با خودم می‌گویم که آیا من می‌توانم این کار را به سرانجام برسانم؟»

«کوهنوردان دیگر منتظر بودند و فکر می‌کردند که تیم من خطوط را برای آن‌ها درست می‌کند. اما من مجبور نبودم این کار را انجام دهم. صعود به نزدیکی برود پیک (Broad Peak) منطقی‌تر بود. پس از آن همه می‌توانستند در امنیت باشند و در پایان به خانه خود بروند. با این‌حال به یاد آوردم که در انتخاب نیروهای ویژه انگلستان بود که ۲۰۰ سرباز از نیروی دریایی سلطنتی، RAF، ارتش، نیروی دریایی شرکت کرده بودند. همه فکر می‌کردند که بهترین هستند؛ اما تنها چهار نفر موفق شدند. اگر پای صحبت ۱۹۶ نفری که شکست خوردند بنشینید، هرگز آن را امتحان نخواهید کرد.»

پورجا تصمیم گرفت با دو نفر از اعضای تیم خود به K2 صعود کند. به اعضای تیم خود گفتم: «اگر ما نتوانیم از پس آن برآییم، برمی‌گردیم. شما دو نفر استراحت خواهید کرد و من دو نفر دیگر را بالا می‌برم.  اگر موفق نشویم، من شما دو نفر را با خود می‌برم. قبل از اینکه به فکر تسلیم باشم، شش موقعیت ایجاد کردم. هر چند که این صعود تنها با یک‌بار امتحان، انجام شد.»

در ۲۴ ژوئیه سال ۲۰۱۹ تیم پورجا، قله‌ی K2 را فتح کرد، کوهی که هنوز در زمستان فتح نشده بود.

پورجا در پاسخ به این سوال که چگونه توانست این صعود را انجام دهد، توضیح می‌دهد: «در اینجا یک پنجره زمانی بسیار کوتاه وجود دارد، شما برای صعود فقط به سرعت نیاز دارید.»

علایق نیرمال پورجا

وقتی نیمس پورجا (که به دلیل کوهنوردی در ارتفاع زیاد به او MBE اعطا شده است ) تعطیلات خود را در مونت بلانک می‌گذراند، دقیقاً منظور تعطیلات است. بلندترین کوه آلپ با ۴۸۰۸ متر ارتفاع برای او یک پیاده‌روی ساده است.

او تابستان را با یادگیری چگونگی پرواز سپری کرده است. پرواز با نسخه احیا شده‌ی پاراگلایدر، با بال‌های سریع‌تر و سبک‌تر که می‌تواند در یک کوله پشتی کوچک کوهنوردان حرفه‌ای، جا بگیرد. وی توضیح می‌دهد: «این امکان جدید به شما اجازه می‌دهد تا شما از قله به سرعت پایین بیایید. با این وسیله بسیار سبک و درست در کنار کوه پرواز می‌کنید.»

ایده‌های سرگرمی پورجا همیشه جالب است. او از هارد راک، به ویژه AC / DC لذت می‌برد. 

«من همیشه در هلیکوپتر نیروهای ویژه از بازی Thunderstruck بر روی هدست خود لذت می بردم».

وی درست قبل از رسیدن The Red Bulletin، در یک فرود سخت استخوان دنبالچه‌ی خود را شکسته بود. او در این‌باره می‌گوید: «من ۲۴ ساعت استراحت كرده و دوباره پرواز كردم. شما باید با انرژی به پیش بروید. این مانند تلاش برای پرش از قطار در حال حرکت است. اگر بعد از پریدن از قطار شروع به دویدن نکنید، زمین‌ خواهید خورد.»

 رکورد شکنی نیرمال پورجا نتیجه‌ی این حقیقت است که وی در در مورد روند کار خود بی‌پروا به نظر می‌رسد. او در مورد هدف خود کاملا جدی است .

اهداف آینده پس از رکورد شکنی نیرمال پورجا

پس از رکورد شکنی نیرمال پورجا موارد دیگری نیز برای اضافه کردن لیست اهداف خود دارد. یکی از آن‌ها افزایش آگاهی در مورد تغییرات آب و هوا است. او می‌گوید: «من هرگز به تغییرات آب و هوایی و گرمایش زمین، اعتقاد نداشتم. اما وقتی که در سال ۲۰۱۴ از Ama Dablam صعود کردم. در کمپ یک باید برف را آب می‌کردیم تا توسط آب حاصل از آن غذا بپزیم. اما وقتی در سال ۲۰۱۸ بازگشتیم و مجبور شدیم که گالن آب را از بیس کمپ بالا ببریم، چرا که هیچ برفی وجود نداشت. آن زمان بود که متوجه شدم قضیه کاملا جدی است و همه‌ی ما بخشی از آن هستیم. من این صدا را دارم تا به همه آگاهی بدهم و قدرت تاثیرگذاری من بر مردم حتی بیشتر خواهد بود. معتقدم ما دو دهه آینده را فرصت داریم تا این تغییر را ایجاد کنیم.»

«برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد.»

لینک منبع: redbull.com

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *