حرفی برای گفتن
برخی از کوهنوردان برای ارزیابی توانمندی جسمی و روانی و همچنین جهت ارتقاع جایگاه خود در جامعه کوهنوردی (که از انگیزه های همه ورزشکاران و از حقوق شخصی افراد می باشد؛) تمام ظرفیت های بالقوه خود را بکار گرفته تا به قلل مرتفع و فراسوی مرزها صعود کرده و رتبه ورزشی خود را به قصد رکورد زدن در جامعه و در جمع رقبای خود افزایش دهند؛ لذا در جامعه کوه نوردی طبق اطلاعات موجود و سوابق مندرج این فعالیت ها به کندی آغاز و با تاسف به تندی فروکش و خاتمه می یاید.
از خاطر نبریم اغلب کسانی که به هر طریقی بی محابا به عرصه ناشناخته ورزش حرفه ای و هیمالیا روی می آورند به گمان نگارنده دشواری و هزینه های تحمیلی آن را نادیده گرفته و یا اهمیت نمی دهند. گرچه واژه هیمالیانوردی و گام نهادن در فراز و نشیب رشته کوه هیمالیا و دیگر قلل مرتفع جهان از آمال و آرزوهای بزرگ کشورها و جایگاه برتر آن در جوامع کوهنوردی مقدس و لذت بخش است؛ اما توجه به ساختار و فرهنگ برخواسته از محیط پیرامون و همچنین تاب و تحمل و شرایط نانوشته آن از شروطی است که تصورات واهی و آمادگی ذهنی را شفاف و انسان را در مقابله با شکست و پیروزی اطمینان خاطر میدهد. (ما برای ورود به عرصه ورزش حرفه ای نمی توانیم بگوییم به هیمالیا برویم و حادثه هم نداشته باشیم. یکی از کوهنوردان فرانسه بود که در قله لوتسه ناپدید شد؛ یعنی در سیزدهمین ۸۰۰۰ متری. هیچ آثاری از او باقی نماند؛ ببینید هیمالیانوردی، عجین با حادثه است…” (ناگفته های صادق آقاجانی)
تاریخ کوهنوردی همچون دیگر پدیده های اجتماعی در ایران دارای فراز و نشیب زیادی بوده و در طول این مدت بسیاری برای پیشبرد این رشته ورزشی متحمل زحمات جان فرسا و گران سنگی شده اند که قابل تصور و قیاس نیست.
تعداد زیادی از هیمالیانوردان در مسیر و یا در بلندای قلل ۸ هزارمتری جان شیرین خود را از دست داده اند که جبران ناپذیر و دل انسان بدرد می آید. لذا همه کسانی که در پی ورزش حرفه ای هستند باید خود را شناخته و قابلیت های جسمی و روحی خود را سنجیده و آزمون های سخت آن را تجربه کرده باشد. به مصاف قله ها رفتن با ادعا میسر نمی شود؛ با غرور تعیین نمی گردد؛ بدون در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت کامیابی حاصل نمی شود. وقتی انسان به مرز طاقت خود نزدیک می شود، همه جزئیات اهمیت می یابد؛ لذا پروسه و شکل گیری هیمالیانوردی در ایران با دشواری زیادی به همراه بوده و هست. هر فردی بعد از صعود از یک قله فوق العاده دشوار در خواهد یافت که قله های بسیار بزرگ دیگری برای صعود و جود دارند.”
(نلسون ماندلا) در جامعه کوهنوردی گاهی تنوع طلبی و نیازهای فردی بتدریج تبدیل به منافع جمعی می گردد و یا جامعه با تاثیرپذیری از دانش روز و الگوبرداری از فراسوی مرزها لاجرم نیازمند پذیرش برخی باورها و تغییر در ساختار است که مشروط به هنجارشکنی و عبور از برخی خطوط قرمز در فرهنگ و سنن خانواده و جامعه زیستی خواهد بود.
آیا خود را در محیط ناامن هیمالیا و فضای پرالتهاب آن محک زده ایم؟ آیا زمینه و شرایط پذیرش پیامدهای تلخ و شیرین در شخصیت و باطن خویش تبلور یافته است؟ آیا توافق ذهنی و پیامدهای پس پرده با اقوام و محل زیست فراهم شده؟ و دهها موارد مشابه دیگر که از حوصله این نوشته خارج اما از اسباب و ملزومات ورزش حرفه ای و ورود به عرصه هیمالیا می باشد. به هر حال صعود به قلل ۸ هزار متری با هر هدفی که باشد از سختی و خطا و خطر آن چیزی نمی کاهد.
در این خصوص انگیزه ها و و نوع آوری در ورزش حرفه ای و توسعه آن گاهی با مقاومت همراه بوده و برای قبول و پذیرش هزینه های نانوشته آن خواسته و ناخاسته نیازمند هنجارشکنی و داشتن اراده راسخ و مقابله محترمانه با باورهای نفوذناپذیر و فرهنگ برخواسته از جامعه خواهد بود. | احیا و ترویج کوهنوردی حرفه ای به عنوان یک رشته ورزشی و مدال آور از بدو ورود با چالش و سرسختی باورهای اجتماعی همراه بوده و در این خصوص جرات و اقتدار برخی مدیران نهادهی کوهنوردی و همراهی روشنفکران برای تجمیع نظرات و دست یابی به توافق اجتماعی انکارناپذیر و همواره قابل تحسین است.
پذیرش باورها و ورود به عرصه کوهنوردی حرفه ای به تعبیر عامه مقابله با برخی ارزشها و نیز پاسخ گویی به ایده های نو کار دشوار و همراه با صرف انرژی است که گاهی رمق انسان را می گیرد؛ از اینرو در جامعه همواره نسبت به توسعه ورزش حرفه ای و گام نهادن به قلل ۸هزارمتری همراه با چالش و فراز و نشیب زیادی بوده است.
ویژگی هیمالیانوردی و ورود به عرصه کوهنوردی حرفه ای در طول تاریخ کوتاه کشور همراه با ناکامی و حوادثی ناگواری بوده که ارزیابی و قضاوت در پشت درهای بسته دشوار و نمی توان دیگران را مورد شماتت و و سرزنش قرار داد؛ لذا برای فرهنگ سازی و تجمیع نظرات در جامعه نیازمند ممارست و مدیریت هوشمندانه در پروسه تکوین و گذر از عرصه تاریخ است.
بخاطر این است در اکثر اردوها و ارزیابی نفرات انتخابی برای ۸ هزار متریها مربیان و سرپرستان برنامه بشدت در آماده سازی نفرات سخت گیری کرده و به روایتی شدت سخت گیری و رقابت به حدی بوده که اصل برنامه و حضور در منطقه تحت شعاع قرار می گرفت؛ به این خاطر مردودی ها و کسانی که به هر دلیل حذف می شدند، بخاطر علاقه مندی و حفظ وجهه خویش گاها قصد تلافی جویانه و مقابله با مدیریت اردوها، بصورت انفرادی به قله مورد نظر و یا مشابه مراجعت می کردند که افراد مورد نظر بخاطر حفظ آبرو جوگیر ذهنی شده و در شرایط بحرانی ناخداگاه به صحنه حادثه هدایت می شوند.
به همین منظور به نظر می رسد برای کسب موفقیت در برنامه های شاخص باید با پژوهش و هم اندیشی و تجدید نظر در روش ها و اندیشه های خود به دنبال راه کارهای کارآمد و جستجوی افکار بالنده باشیم. باید بپذیریم خواسته ها و نیازهای کوهنوردی حرفه ای شاید فراتر از توانمندی تشکیلات ما بوده و با برنامه ریزی و همکاری نهادهای دولتی و مشارکت بخش خصوصی نسبت به آینده نگری و پاسخگویی به جامعه کوه نوردی جدیت بیشتری نمایم.
نظرات کاربران